سئلن، همه هستي ما

ماجراهای سئلن تو سال جدید

سلام به روی ماهت نازنین مامان. اومدم تا از اول سال جدید یعنی سال 93 اتفاقات جدید و کارای جدیدی که انجام میدی رو برات بنویسم. البته بازم مثل همیشه با تاخیر آپ میکنم حالا برات از کارایی که انجام میدی بگم. روز 9 اسفند یعنی وقتی چهار ماه و یک هفته ت بود خونه مامان بزرگ بودیم. من و عمه جون کنارت نشسته بودیم که دیدیم تو یه غلت کامل 180 درجه ای زدی و ما رو ذوق زده کردی. آفرین دختر زرنگم عید امسال با سالای قبل خیلی فرق داشت چون یه کوچولوی خواستنی هم لحظه تحویل سال کنارمون بود. عزیزکم امسال اولین عید تو بود و تو روز دوم فروردین 5 ماهه شدی! چقدر زود میگذره لحظه های با تو بودن... 26 فروردین که پنج ماه و 24 روزه بودی من تو آشپزخونه داشتم...
22 خرداد 1393
1